ویرانی
دوباره همه چیز ویران شد ویرانی جزیی از زندگی من شده . الان که دارم مینویسم دوباره نابودم همه ی آرزوهای قشنگم برای فرزند عزیزم . انقدر از 2 تا بیبی چک گذاشتن و مثبت بودنش امیدوار بودم که دیروز بعد از 2 روز رفتم آزمایشگاه با یک شوق عجیبی . به من گفت جواب عصر ساعت 5 بعد از ظهر آماده است رفتم خونه مامانم .مامانم هم کلی ذوق زده گفت چی هوس کردی !!!!!!!!!!!! ظهر رو به انتظار به بعدازظهر رسوندم مامانم التماس کرد که من میرم جواب رو میگیرم .منم دیدم خیلی ذوق داره قبول کردم . اما تا اومد با لبخند تلخی که منو نرنجونه جواب رو داد به دستم من به حالت بهت زده نیم ساعت به برگه خیره شده بودم حتی یک درصد انتظار منفی شدن نداشتم اما جواب منفی بود. نمی دو...
نویسنده :
سعیده
11:35